2777
2789

من اومدم خونه مادرشوهر برای زندگی دو ماهه یکدفعه خاستم برم خونه مامانم 

گفت صبح برو غروب بیا مادرمم می‌گفت نه غروب نباید بری خلاصه درگیری شد تا آشتی کردیم 

حالا هی مادرم گفت چرا نمیای  منم روم نمیشد بگم میترسم مثل اون دفعه بشه  همش مادرم گریه زاری میکرد خودمم ناراحت  آخرش به شوهرم  گفتم من میخام برم خونه مامانم اما  شب نمیام  گفت باشه حالا میگم مامان یه امروز بزار برم بجایی کار دارم فردا بیام همش گریه می‌کنه 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بعد دوبار ازدواج مادرت کنترلت میکنه؟ اکر مادرشوهرت اینجور شوهرتو کنترل کنه چکار میکنی؟ تک فرزندی؟



الان داری طلاق  میگیری؟ 

بدون امضا😁😁😁😁😑😐🙄😏😇😘😄😃😋🙂🙂🤗😄😎🙂☺😍😗
جوری توضیح دادی که فک کنم خودت متوجه شدی

میدونی شوهر من میگه صب برو غروب بیا از خونه مادرت 

و مادرمم میگه نه غروب نباید بری  باید دوروز وایسی اینجا خلاصه من  یکدفعه رفتم غروب نیومدم یک ناراحتی شد  حالا باز میخام برم خونه مادرم  نزدیک به ماهه نرفتم همش میترسیدم نکنه باز مثل اون دفعه بشه  استرس میگیرفتم به شوهرم بگم  میخام برم خونه مامانم و شوهرم بگه غروب بیا  حالا دیشب بهش گفتم گفت برو  میخام برم  اما گفتم امروز نرم فردا برم 

میدونی شوهر من میگه صب برو غروب بیا از خونه مادرت و مادرمم میگه نه غروب نباید بری باید دوروز وایسی ...

همون صبح برو غروب بیا ولی زود زود برو یکهاه نکشه دیگه سر زدنت

سلامتی و خوشبختی دخترم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز