اصلا اصلا بیان احساس نداره یعنی به هیچچچچچ عنوان خب ادمی برای همین موارد ازدواج میکنه اگر ڻه پدر و برادر داشتم دیگه تو خونه تازه توجهشونم از این بیشتر بود .با اینکه من بارها دیدم مادرشو بی هوا بغل میکنه میبوسه منو نه .
من هرررررچقدر زیبا باشم اصلاااااا بیان نمیکنه از خودم تعریف نباشه بارها نگاه های از روی تحسین بقیه رو توخیابون روی خودم احساس کردم اما این و خانوادششش اصلاااااا حتی روز عروسیمم ازم تعریف نکرد.یه شمال چیه دیگه از اتوبان با تهران دو ساعت فاصلشه یه کاشان یه قم و جمکران برای من شده حسرت فقط میگه مثل گاو بشینیم خونه تو صورت هم نگاه کنیم به شدت بچه ننه من میدونمهمهههه حرفامونو به مادرش میگه و از طرفی اونم بهش یادمیده .
خرجی هم برای من شده حسرت میگه من خودم میخرم پول نمیدم