به دردی که گرفتارم کردی گرفتار بشی
بااینکه تا مغز استخون عاشقتم ولی باید دردی ک کشیدمو بکشی باید مثل الان من از خواب بپری ببینی تموم از استرس قفل شده حتی نتونی پتو رو از صورتت برداری باید مثل الان نفست تو سینت بندبیا و اسید معدت خفت کنه باید مثل من تو درد دست و پا بزنی خدایی که از تو بگذره به جون عزیزت خدای من نیست
من رو از جون و زندگی و جوونی و خدا و هرچی که وجود داره متنفر کردی
خدایی که عشق تورو به جونم انداخت از اونم نمیگذرم که از یه دختر بیچاره نگذشت و کمکمش نکرد بی رحم سنگدل
تو خدای جهان مگه نیستی پس چجوری این همه درد و میبینی و کاری نمیکنی