من مجردم و یه سال از مثلا اسمشو میگم مهلا کوچیکترم مهلا تازه ازدواج کرده بود ما مثل خواهر بودیم باهم بزرگ شدیم وقتی ازدواج کرد مادرشوهرش نمیزاشت ما با هم حرف بزنیم میگفت شوهرم گفته وقتی تنهاییم من و تو اون موقع با نیلوفر حرف بزن مامانم نفهمه . اون زمانا هم که میومدیم حرف بزنیم جناب میفتاد یه بند حرف زدن با زنش جوری که یهو نیم ساعت حرف میزد میگفتم خب مهلا من قطع میکنم هروقت حرفش تموم شد زنگ بزن میگفت بخدا نمیدونم چشه وقتی باهات حرف نمیزنم یه بند تلویزیون میبینه حرف نمیزنه ولی همینکه تلفن رو بگیرم دستم دیگه تموم نمیکنه . حالا اینا به کنار من نمیفهمم چرااااا واقعا خیلی عذرمیخواما چندبار با اینکه دید من میشنوم شروع کرد به زور مهلا رو بوسیدن پشت تلفن جوری که من قطع کردم 🤦🏻
عمری ک اجل در عقبش میتازد هرکس که غم و غصه خورد میبازد پس غصه و اندوه چرا ای عاقل دنیا ب دمی دنیا کار تو را میسازد & زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست &هرکسی را محرم اسرار و تنهایی ندان سایه همراه تو میآید ولی همراه نیست.&گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر؟جان من ذاتیست بعضی ویژگی های بشر