میرسم با تو به خانه از خیابانی که نیست
مینشینی رو به رویم خستگی در میکنی
چایی میریزم برایت توی فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است
باز میخندم که خیلی گرچه میدانی که نیست
شعر میخوانم برایت واژه ها گل میکنن
یاس و مریم میگذارم توی گلدانی که نیست