بچه ها دیروز یه سوتی دادم در حد المپیاد وای یادم میاد میخوام خودمو بکشم
دیروز رفتیم خونه عموم بعد من یه پسر عمو دارم 3 ساال از من بزرگتره ولی خیلی باهم صمیمیم
جونم براتون بگه زنعموم میوه آورد پسر عموم یه انار برداشت شکست خورد گفت این شیرینه «از انار شیرین بدش میاد» منم یه انار شکستم دومزه بود آقا من اومدم تعارف کنم گفت مال خودتو بده من بخورم از منو تو بخور :-*
هنوزم خنده مسخره پسر عموم یادم نمیره میخواستم جرش بدم اون لحظه ولی خونواده نشسته بودن
هر لحظه یادم میاد میخوام زمین دهن باز کنه برم توش