تو از پولش ناراحت نیستی… از نبودنش ناراحتی.
نبود زمان نبود حضور نبود انرژی
حتی وقتی میاد خسته، بیحوصله، خوابآلود
این یعنی رابطه عملاً روی حالت "بقا"ست، لذت نیست، رشد نیست.
این وضعیت اگر همینجوری ادامه پیدا کنه، بعد ازدواج ۱۰ برابر بدتر میشه
چون اون وقت:
خرج شما + خرج خانواده او
کار بیشتر
خستگی بیشتر
توقعات بیشتر
کیفیت رابطه = کمتر از الان
تو الان نامزدی و همینقدر کمدیدنت اتفاق میافته؛
بعد زندگی مشترک فشارها بیشتر میشه.
این حرفت خیلی مهم بود:من دلسوزم برا خانوادهش
خب باش، ولی دلسوزی یکطرفه نباید تبدیل بشه به:
له شدن تو فرسوده شدن رابطه احساس تنهایی
تو داری رابطه رو با “تحمل” نگه میداری، نه با “تعادل”.
مشکل دقیقاً چیه؟
نامزدت فکر میکنه پول بده، یعنی کمبودهای رابطه جبران میشه.
در حالی که تو پول نمیخوای.
تو “شریک” میخوای.
و اینجاست که باید یه حرف جدی باهاش بزنی.
ولی نه دعوا، نه غر، نه مقایسه با خانوادهٔ خودت.
وقتی باهاش حرف میزنی درباره اینکه وقت نمیذاره یا خستهست، واکنشش چیه؟ میگه درست میشه، صبر کن؟میگه چیکار کنم مجبورم؟ میگه بهخاطر شما این همه کار میکنم؟
یا اصلاً عصبی میشه و بحث رو میبنده؟