من خالم از بچگی منو برا پسرش میخواست هر خواستگاری ک برام میومد به نحوی خرابش میکرد! یا اگه خواستگارام از فامیل بودن رک میگفت شیرینی خورده ی پسرمه(به دروغ)
خلاصه پارسال پسرش (پسرش اروپا زندگی میکنه زیاد شناخت ازش نداشتم)
به من پیشنهاد داد ک اشنا بشیم منم قبول کردم ک فقط اشنا بشیم
خلاصه خالم ی شهرو پر کرد ک اره اینا رابطه دارن و عروس خودمه پسرم بیاد ایران میخوایم نامزدی بگیریم
منم همون موقع به پسرش گفتم ببین اینجا ایرانه اروپا نیست تا وقتی نیومدی ایران و خواستگاریم به صورت رسمی حرفی دیگه باهم نمیزنیم
اونم هر ماه ی زنگی بهم میزنه یا پیام میداد
دیشب شنیدم ک قرارع با یکی دیگه نامزد کنه انگار توی همون کشوری ک هست
دلم میخواد زنگ بزنم و تبریک بگم
شما بودین چیکار میکردین؟ الان تموم فامیل فکر میکنن ک من اویزون پسرش بودم (: