2777
2789

بچه که بودیم همیشه یه هفته میومدن خونه برای خریدای عیدشون. 

دختراشون که عروسی کردن 

بچه دار شدن مامانم برای همه کادو خرید عیدی میداد پا گشا میکرد

من وقتی ازدواج کردم از وقتی عقد کردم خونه خریدم بجه دار شدم 

یبار نیومدن سر بزنن دیدن بچم دیدن خونه ام 

فقط یکی بار خودمون رفتیم سر زدیم 

جلوم کادو گذاشتن 

داییم وتهران بود نیومد سر بزنه ففط یه زنگ خشک و خالی 

خاله ام هم شهرشون هم تهران خونه داره هر از گاهی میاد تهران اما یبار نیومد خونه من 

خیلی از دستشون ناراحتم 

مامانم تابستونا یه ماه مارو میبرد اونجا تمام وفتش صرف خواهراش شد تو زندگی با مادرم هیچ پیشرفتی نکردیم. 

الان که بزرگ شدم تشکیل خانواده دادم شناختمشون 

وقتی عقد کردم بابام گفت خاله ات به تحصیلات شوهرت حسادت میکنه من جدی نگرفتم تازه میفهمم چه خبره دو رو برم 

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ببین پدرت این همه سال چی شنیده، 

ولی اونا مقصر نیستن مقصر مادر خودته که محبت اضافی خرج کرده بعدم اونا با شوهر شما رفت و آمد که ندارن با خواهر خودشون رفت و آمد دارن نمیشه توقع داشت

انقدری که ترقوه ؛ رگ ؛ ته ریش ؛ سینه ؛ باسن ؛             چال لپ ؛ گودی کمر ؛                                               و بقیه پستی بلندی های بدنمون طرفدار داره،            عقاید و اخلاق و خط فکریمون طرفدار نداره!                  توعصر حاضر حتما باید یه چیزیت زده باشه بیرون       یارفته باشه تو                                                        تاشایسته بشی 
ببین پدرت این همه سال چی شنیده، ولی اونا مقصر نیستن مقصر مادر خودته که محبت اضافی خرج کرده بعدم اونا ...

مامان من خیلی بهشون و محبت کرد اما خاله هام اصلا دامادای اونا چقد میومدن خونه مادر من ریخت و پاش میکردن پدرم این همه سال چی کشیده از دست اینا

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
مامان من خیلی بهشون و محبت کرد اما خاله هام اصلا دامادای اونا چقد میومدن خونه مادر من ریخت و پاش میک ...

مادرت هنوزم مثل قبل هست باهاشون 

انقدری که ترقوه ؛ رگ ؛ ته ریش ؛ سینه ؛ باسن ؛             چال لپ ؛ گودی کمر ؛                                               و بقیه پستی بلندی های بدنمون طرفدار داره،            عقاید و اخلاق و خط فکریمون طرفدار نداره!                  توعصر حاضر حتما باید یه چیزیت زده باشه بیرون       یارفته باشه تو                                                        تاشایسته بشی 

دیقا همینه

خانواده مادری رو تا وقتی بچه ای و عقلت نمیرسه نمیشناسی چون تمام تصور و شناختت چیزیه که مادرت تو ذهنت فرو کرده اما بزرگتر که میشی و خودت ازشون شناخت پیدا میکنی متوجه میشی عجب ادمای بیخودی ان 

قبلنا رفت وامد زیاد بود ،این رسمو رسومات دیگه کمرنگ شده ،دیدوبازدید و عیدی دادن هم همینطور شما الان ...

فقط با ما اینجورین

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.

تجربه تلخ منم همینه

مادرم از وقتی یادم میاد صفرتاصد مراسم خواهرزاده هاش بود 

بهترین کادو سر عقد و تولد و پاگشا و ... بیش از توانش شده بود ما رو سختی بده اما از اونا کم نذاشت 

نتیجه چی شد 

سر عروسی من فقط یکی از خاله هام اومد اون یکی بهانه کرد من مذهبیم نمیام عروسی مختلط اوکی قبول کردم ولی کادو هم نفرستاد دعوتم هم نکرد 

دختر خالم که مامانم از خواستگاری تا عروسی همراهش بود و بهترین کادو داد پاگشا کرد کادو خوب بود سر دو تا بچه هاش کادو خوب داد اصلا نیومد 

یکی از خاله هام اومد فقط کادو هم داد ولی فرداش به مادرم گفت شوهرم سر اون سکه باهام دعوا میکنه منم سکشو پس فرستادم

تجربه تلخ منم همینهمادرم از وقتی یادم میاد صفرتاصد مراسم خواهرزاده هاش بود بهترین کادو سر عقد و تولد ...

مقصر فقط مادرامون بودن

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
مقصر فقط مادرامون بودن

مادر من آخرین دختر خانواده است

تا نوبت بچه های اونا بود که بزرگترن براشون جانفشانی کرد فکر میکرد اونا شعور دارن جبران میکنن

سر عروسی من جا خورد دلم سوخت براش بیشتر از من خودش ناراحت بود 

فکر کن خواهرزادت عروسی دخترت نیاد 

خواهرت نیاد کادو هم نفرستن پاگشا نکنن

اون یکی هم کادوشو پس بگیره

قشنگ خرشون که از پل گذشت بچه هاشون ازدواج کردن خونه خریدن ... کادو ها رو جمع کردن با ما کات کردن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز