خواهر کوچیکم باعث شد بابام باهام دعوا بکنه

کلاس دهمم مدرسمون آنلاین بود عروس هلندی هم دارم عروس هلندیم کنار میله فلزی تختم نشسته بود خواهر کوچیکم که ۹ سالشه هست بوسش میکرد گفتم اینقدر بوسش نکن چون هم سرما خوردگی داشت هم تازه عروس هلندیم رو حمام داده بودم چون به زود حموم میکنه اونم ادامه داد هی بوسش می‌کرد منم که رو تختم بودم با پاهام زدم به شونش اونم سرش گرفت تو میله تخت خیلی محکم هم نگرفتا کار من اشتباه بود ولی خب اعصابم خورد شده بود اونم رفت به مامانم گفت و اینا مامانم بهم گفت که مگه چکارش داشتی و اینا براش توضیح دادم و گذشت تا اینکه بابام از بیرون اومد تو خونه خواهرم بهش گفت که من اینکارو کردم بابام هم باهام بحث کرد که چرا اذیتش میکنی  و اینا من جنس نغلت رو میشناسم😂 و آروم با پاهاش زد تو پام گفت بلند شو جاتو جمع کن (شب قبلش رو زمین خوابیده بودم) بعد خواهر بزرگترم اعتراض کرد گفت بابا چرا اینطوری رفتار میکنی اینا تقصیر سحر(ابجی کوچیکم)خودش بود خیلی به یه چیزی دست میزنه و اذیت میکنه و اینا و من اونموقع چون ناراحت بودم آروم گریم کردم بعد خواهر کوچیکم هم خیلی دل نازکه متوجه که شد من ناراحت شدم  خودم ناراحتی رو تو صورتش دیدم بعد چند دقیقه اومد یه برگه که با کاموا بسته بودش بهم داد توش گفته بود(ابجی گلم ببخشید مازرت میخوام من خیلی دوست دارم تو نباید پاتو میزدی به من من را ببخش من دیگه اینکارو نمیکنم بیا با هم خوب باشیم)کلی غلط املایی داشت و اینکه دلم سوخت براش بنظرتون ببخشمش؟🥲😂 ببخشید خیلی نوشتم