دیروز یه گربه تو حیاط اومده بود بچه مادرم نداشت
دیشب یکم شیر دادم بهش
صبح بیدار شدم دیدم بابام داره شوتش میزنه.
اونم بچه گربه
میگن چرا شوتش میزنی اگه شوتش کنی دیگه جیغ میزنم.
حالا میگه زشته تو ابروی منو بردی. تو معلمی فلانی
معلمم که باشم شمر که نیستم.
از سر کار برگشتم بیرونش انداخته