انقدر دوست دادم اون صدارو یادش بخیر بچه بودم گربه داشتم هعی از ترس مامانم هرشب یه جا تو اتاقم قایمش میکردم هرشب بازرسی میکرد اتاق من وخواهرمو تو کمد لای لباسا تو نایلون تو درز شکافته لحاف زیر بالش هععععی یادش بخیر اسمشم زوپت بود
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.