2777
2789

بعدش برام نون خامه ای خرید نخوردم /:

در خدمت پیغامگیر آقای مار هستیم 🐍 پند امروز برای پاکسازی روح شما : باید از تفاوت ها عبور کرد و به اشتراکات رسید 😌ناماسته قربت الا الله بااااااااااااااای🐍

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

روز به روز اب شدن و لاغر شدنم و توی آینه میدیدم

اون روز غم سنگین چشمامو حتی استاد دید طوری که چشمای خودشم غمناک شد و من دیدم...

برق چشماش امید واسه ادامه راهیه که شروع کردم💫 هیچوقت یادت نره علاقه همراه با تلاش و پشت کار معنی میده/نگو این دل دوری عشقت و باور کرده🙃💎

بچها تاحالا شده سنگینی غم از توی چشماتون مشخص باشه

طوری که حس کنید  از رگ های چشمتونم داره غم میزنه بیرون

برق چشماش امید واسه ادامه راهیه که شروع کردم💫 هیچوقت یادت نره علاقه همراه با تلاش و پشت کار معنی میده/نگو این دل دوری عشقت و باور کرده🙃💎

منم از این روزها داشتم ولی به نظرم به چیزای بهتری فکر کنیم جهان همینجوریشم ناسازگار و سخت هست

من چندوقته واقعا به این جمله رسیدم که میگن ما خاطرات و اتفاقات بد رو بهتر یادمون میمونه و همیشه درحال شکافتن اون خاطرات هستیم ....

من بودم. چشمانم بود. دست هایم بی حس در کنارم افتاده بودند. 

اما روحم؟ مغزم که هیچ فکر نکنم سرجایش باشد شاید از شدت اتفاقی که افتاده گوشه ای خود را جمع کرده باشد و از تحلیل وقایع فرار کند 

غبار مه الود جلوی چشمانم را گرفت . بهتر 

حداقل دستان پیچیده شده دور کمر یار جدیدش را نمیدیدم .

سمت چپ سینه ام میسوخت .

من انگازی از بالای پرت گاهی سقوط ناپایانی داشتم .

و با لبخند احمقانه و انکار کننده ام در فکر بودم که برای شامش چه دوست دارد؟

باور کردم که شاید مقتول ها هم عاشق شوند. عاشق قاتلشان 




ببخشید اگه ضعیف بود همینجوری بی حوصله نوشتم


خورشیدم شده عسلی دور نگات.

آره

خیلی بده من تاحالا به این مرحله نرسیدم بودم

اونجایی که گریه هاتم خشک میشه و حس میکنی از غم و بی محبتی چشمات میخواد بترکه


امیدوارم همیشه چشمات بخنده

برق چشماش امید واسه ادامه راهیه که شروع کردم💫 هیچوقت یادت نره علاقه همراه با تلاش و پشت کار معنی میده/نگو این دل دوری عشقت و باور کرده🙃💎

خیلی بده من تاحالا به این مرحله نرسیدم بودماونجایی که گریه هاتم خشک میشه و حس میکنی از غم و بی محبتی ...

آرزو میکنم همیشه حالت خوب باشه

و دیگه این احساس رو درک نکنی😘

چون من بارها و بارها درکش کردم و هر بار پیرتر شدم🥹

لبخندم و ذوقم یهویی تبدیل به اشکی شد که در سکوت ریخته شد فهمیدم شکستن قلب واقعیه و قفسه سینه ات سنگ و سنگین میشه قلبت بی حس میشه

او با قلمش طرح نگار می نویسد از هفت جهان رنگ دلخواه می نویسد حال که در این حالم به قلمش باور دارم خوش می اید ز دلم برون می رود غم دروت

روز ۲۵ آذر ۱۴۰۲ ساعت پنج بعد ظهر بود

قرار بود با خواهرم برم بازار 

هرچی زنگ زدم برنداشت بعد یه ساعت زنگ زد داشت گریه میکرد گفتم آجی چیشده گفت میدونی از کجا میام گریه ام گرفت انگار میدونستم قرارع همین الان قلبم از حرکت وایسه 

گفت از خونه شوهرت میام خونه شوهرت💔💔💔💔💔

داد زدم گفتم چی میگی گفت شوهرت با یه زنه داره بهت خیانت می‌کنه براش خونه گرفته 

اون گریه میکرد من جیغ میزدم جیغ میزدم

هیچوقت یادم نمیره هیچوقت 

هروقت یادم میاد این صحنه رو هری دلم می‌ریزه 

بند دلم پاره میشه

و اشکام سرازیر 

مثه الان که اشکام صفحه گوشیو خیس کرد🖤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز