چند سال پیش بهش میگفتم بهم پول بده خودشو میزد به سلیطه بازی میگفت تو مگه جهیزیه نمیخوای دارم برا تو جمع میکنم حالا بعد چند سال میگه من ندارم از کجا بیارم به تو جهیزیه بدم گفتم پس تو قبلا اینجور میگفتی گفت تو این گرونی خرج شد همش ولی الکی میگه پدر مادرش ک مردن ۶ تا خواهر برادراش کشیدن کنار و غیبشون زد ک هزینه کفن و دفن ندن همه حق من خرج اونا شد اینجا کارم نیست ک من برم سر کار تا شهر ۷۰ کیلومتر راهه اینم اینجوری میگه من خاستگارم ندارم الان ولی انقدر حرررررص میخورم ازین که قراره بعدا ابروم بره ک میخام سکته کنم