بهش گفتم کمک کن آلوده به گناه نشم هر غلطی نکنم واقعا از خودم تعریف نمیکنم خدا شاهده از وقتی بهش رو آوردم چشام ک به عکسش میوفته روم نمیشه حتی به گناه کردن فکر کنم و پدرم چهار سال پیش مصاحبه وکالت داشت با این که هیچ چیزی به خاطر مشکلات نشده بود بخونه رفت پیش حاج قاسم و ازش درخواست کمک کرد تو همون آزمون مصاحبه بهش گفتن قبولی و البته پدرم هم قبلش با خادم حاج قاسم تو ی راه تصادفی آشنا میشه و بهش میگه هر چی می خایی به حاج قاسم بگو واسطه بشه غیر ممکنه کمکت نکنه و البته واسطه شد واسطه بین من و خدا هم شد