مثلا موقع رد شدن از خیابون میگم کاش ماشین بهم بزنه
کاش مریضی لاعلاج بگیرم بمیرم
موقع رد شدن از پل عابر نگاه میکنم ببینم چقده فاصله اونقدی هست که بیفتم فلج نشم و درجا بمیرم
میگم یه مشت قرص باهم بخورم
به جایی رسیدم که میگم کاش تو اون ۱۲ روز فقط و فقط خودم زیر بمب و اوار میموندم میمردم🤦🏻♀️هیچ این وضعیتو دوست ندارم ولی واقعا به پوچی رسیدم هیچی برام معنی نداره هیچ ارزویی دیگه ندارم هیچ دلخوشی دیگه ندارم