دستش برامون رو شده
ما نمیریم خونشون ولی اونا عید به عید میان
قبلنا هم که ما عید به عید میرفتیم همش خونه ما بودن
زنش دعا نویس و دورو و حسود و خاله زنکه
مامانم اصلا محلشش نمیزاره ولی بازم مسیره میچسبه به مامانم
چرا قطع رابطه نمیکنه راحت شیم آخه
میریم خونه پدر بزرگم چنان آب زیر کاهی هست که نگم
کاش قطع رابطه کنه
دستش هم برا همه رو شه