بچه ها من بابام دست فروشه و داشتیم امشب با خاهرم ب مامانم میگفتیم ک ما یکم پول میدیم بابا بره یه مغازه بگیره و اونجا کار کنه درامدش بهتر بشه خواهرم داره ازدواج میکنه خپدش جهزیه میخره ولی خب فردا روز سرش پیش خانواده شوهر خمه نمیگن خانوادش خریدن براش
یا مامانم پیش دومادمون فقط از بدبختی و بی پولی میگه همش خاهرم کوچیک میشه
امشب داشتیم بهش میگفتیم مامان ادم ک اوضاع مالیش زیاد خوب نباشه تو بخت و اقبالش هم تاثیر میزاره مردم ادمی ک وضعش خوبه رو بیشتر میپسندن
نه بخاطر حرف مردم اصلا خودتون دلتون نمیخواد یکم بهتر زندگی کنید؟ وقتی ما داریم پول میدیم همه چی شما فقط قراره برید مغازه بگیرید همین
کلی دعوامون کرد و با تیکه کنایه برمیگشت میگفت ما دیگه درحد شما و خواسته هاتون نیستیم برگشتیم خونه داشتم کاراشو میکردم برمیگرده میگه این کارا در شان و شخصیت تو نیست ک انجام بدی انجام نده
من واقعا نمیفهمم کجای حرفم بد بوده که بهش برخورده