طرف شوهرم همشون بی حجابن ولی یه دخترعمو داره مجرده و خیلی بهش حساس شدم چون رفتارهاش و نمی پسندم مدام به شوهرم نگاه میکنه و همش دلش میخواد با شوهرم حرف بزنه و بگه و بخنده و هرچی شوهرم بگه اون واکنش هیجانی نشون میده میخنده با اینکه شوهرم خیلی سرسنگینه و رو بهش نمیده و اصلا بهش توجه نمیکنه وقتی پذیرایی میکنه و دلا میشه چایب بگیره کاملا یقه لباسش بازه .
چیزی که احساس میکنم اینا خیلی دوست داشتن شوهرمو که اینو بگیره. حتی روز اول که اومدن خواستگاری من پدرشوهرم اسم اینو اورد که ما خودمون دخترخوب داریم مثل فلانی ولی چون زیادی نزدیک بود نسبشون این نخواستش.
دیشب عموی شوهرم خونه ما مهمون بودن مامان دختره به شوهرم میگه تغییری تو دخترم .. نمیبینی اسم دخترشو برد و گفت دقت کن بهش ببین تغییری متوجه نمیشی ؟ شوهرم نگاه نکرد و گفت من اصلا دقت نمیکنم و نگاه نکرد من ادامه دادم که چی شده مگه؟ گفت اخه رژیم میگیرم 5 کیلو لاغر کردم .
خب به شوهر من چه ربطی داره؟
و همش هر حرفی میزنه یه نگاهم به شوهرم مبکنه همیشه و همش اسم شوهرمو با جان صدا مبکنه حتی وقتی من شوهرمو صدا میکنم مثلا تو اشپزخونه که چیزی بگم چشش به ماست .
به نظرتون این مدل رفتارها بد نیست؟ من باید چه کار کنم ؟