2777
2789

من خونه مادرشوهر زندگی میکنم نزدیک دو ماهه یک ماه پیش  رفتم خونه مامانم  صبح رفتم شوهرم می‌گفت غروب بیا اما مادرم گفت شب بمون  خلاصه موندم گفت  چرا ب حرفم گوش ندادی  موندی میمومدی فردا می‌رفتی گفتم بابا گیر بودم  حالا الان نزدیک  به ماهه نرفتم خونه مادرم میترسم برم  باز بگه غروب بیا مادرم بگه بمون باز بگه نمیخامت طلاق

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یعنی ایشووون برای دیدن مادرت باید اجازه بده؟؟؟؟؟؟؟


دیدار پدر مادرت برو هیچ دادگاهی و هیچ قانونی منع نکرده دیدار والدین رو



مجبورت کنه نری،شکایت کنی،قانون پدرشون درمیاره

من عابد دلتنگم یا زاهد دلسنگ؟هرروز نقابی زده ام پشت نقابی...‌

شما یکبار دیگه هم رفتی گفتن نیا؟همونی؟

میترسی از عواقبش خب نرو یا برو و برگرد این دیگه تاپیک زدن نداره زندگیتونو مدیریت کنین خودتون چتونه یه تصمیم ساده که ممکنه زندگیتو بهم بریزه رو بلد نیستی خودت بگیری؟

  
مادرت نباید بگه بمون.چون شما متاهلی و اجازت دست همسرت

نه این اصلا درست نیست !

ایشون کاملا به سن بلوغ فکری رسیده و میتونه برا خودش تصمیم بگیره اجازشم دست خودشه نه کس دیگه ای !!

مادرت نباید بگه بمون.چون شما متاهلی و اجازت دست همسرت

مگه اون همسر واسه رفتن به خونه مادرش از ما اجازه میگیره که ما اجازه بگیریم؟؟ 

هیچ گاه چشمانت را برای کسی که مفهموم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز