وقتی شوهرم با مادرش و خواهراش میرقصه من وایستادم یه گوشه دارم دست میزنم
الان داشتم نگاه میکردم عین سلیطه ها و یجوری بد دارم دست میزنم و نگاه میکنم،حتی مامانمم گفت چرا اونجوری میکنی
وای بچه ها من اصلا قصدم این نبوده خیلی خسته بودم اونروز نا نداشتم اصلا
حتی حین ورودمون به تالار انگار شمر میاد تو
ریده شده تو فیلم
وای وای