از بچگی تو تبعیض بودم حالا این هیچ
۱۹ سالمه یه اتاق شخصی بر خودم ندارم
اتاقم با خواهر و برادرم مشترکه بعد این خواهرم سلیطه س ازش متنفرم شبا تو هال میخوابم این نکبت رو تخت من میخوابه . بعد خب اینجا هم میخوابم یکی دستشویی اینا بره بیدار میشم خوابم نمیبره دیگه.
صبحا هم کلا اتاق مامانم اینا یا تو هالم گوشی میبینم
بعد رفتار مامانم و تبعیض هاش هم بهم خیلی حس بی ارزشی و اضافه بودن میده بچه ی اولم هستم . امروزم مامانم گفت خسته کننده شدی.
چیکار کنم به نظرتون آرزوم بود برم خوابگاه ولی نشد دانشگاه م شهر خودمه
اصلا نمیتونم دیگه تحمل کنم اینجارو.فقط عذاب میکشم
خواستگار هامم مامانم همه رو رد میکنه به نظرتون بهش بگم من دلم میخواد ازدواج کنم؟ اصلا روم نمیشه تاحالا راجب این باهم حرف نزدیم.
اگه شما جای من بودین چیکار میکردید با این شرایط