اومدم دانشگاه دور که اصلا نمیخاستم چون سراسری بود مجبور بودم
بعد با یع پسری اشنا شدم بی دلیل ولم کرد انقدرررر گریه کردم برگرده که اخر برنگشت گفتن اصرار نکن خدا بهترشو برات کنار گذاشته دو سال گذشت با یکی دیگه دوس شدم فک میکردم این همونیه که خدا برام کنار گذاشته اونم ولم کرد
الانم عاشق کارمم زیرابمو زدن اخراج شدم میخام برگردم نمیتونم مدیرم اکیه دیگران نمیذارن نظر کردم نیاز کردم
كنكور كه واقعا همه اش خودتى و خودت حتى خدا هم برات كارى نميتونه بكنه ولى بقيه موارد هم باز به خدا ربطى نداره دنبال مقصر نباش دنبال درست كردن مشكلات باش مقصر همه چى منم أصلا تو درستشون كن