رفتیم مشاوره
اخلاقاشو گفتم بهم گفت با دید مثبت نگاهش کن جوری که میخوای شریک زندگیتو انتخاب کنی که اگه هم خواستی بگی نه تکلیفشو بدونه به قولی خودشو جمع و جور کنه جای دیگه رفت خواستگاری ایراداتشو برطرف کنه
حالا این پسر خیلی عجله داره بعد جلسه دوم مشاوره با اینکه مشاور گفته بود بذارید جلساتتون تموم بشه بعد اگه همه چی اوکی بود نشون ببرید میگفت مادرم اینا فردا بیان نشون بیارن
من پزشکی خوندم قبل این هر کسی معرفی میکرد یکیو میگفت لیسانس داره و مهندسه میگفتم من نمیخوام با مهندس ازدواج کنم دوس داشتم با همکارم ازدواج کنم
ولی نمیدونم این یکی چجوری شد که همون موقع معرفی اینو نگفتم و ایشونم خیلی مشتاق شد برای ادامه و تا اینجا کشید کارمون
اشتباهم کردم باهاش گرم گرفتم ینی اون فضا رو زود احساسی کرد منم سفت و سخت نگفتم دوست ندارم انقدر زود بهم وابسته شیم
تازه مشاورم گفت بهش فرصت ابراز احساساتو بده🤐🤐
ولی من ته ته دلم راضی نیستم از این اختلاف تحصیلات
با اینکه بهش گفتم مهم نیست اگه موارد دیگه اوکی باشه ولی میبینم تا میام خودمو راضی کنم باز اطرافیان میگن تو دکتری میخوای با این ازدواج کنی؟ مورد بهتر میاد برات و من دلسرد میشم
کاش بمیرم🥲🥲 پسر مردمم گناه داره معطل منه