ایده بدین چجوری خواهرشوهرپرروروبدندازم ازخونم بیرون هرروزبابچه هاش شوهرش همین جان،یه شب اومدن آخرماه بودماتوخونمون هیچی نداشتیم نه برنج نه مرغ نه روغن نه پول گفتم هیچی نداریم شرمنده ماکارونی درست کردم دیگه زنگ زدم شوهرم یه روغن گرفت چقدراینابی ملاحظه ان یعنی فهمیدن که مادستمون خالیه وهیچی توخونه نداریم درسته مهمون حبیب خداست ولی اینادیگه شورشو دراوردن شایدصاحب خونه چیزی تو خونه ندارن شرمنده میشه یاحالش خوب نیست نمیتونه آشپزی کنه
هفته ای دوسه بارمیریزن سرمون باچهارتابچه دیگه خسته شدم
چرا من ندیدم؟؟تا جایی که اطرافم میبینم کسی سال به سال خونه برادرش نمیره مگه عید دیدنی چیزی پنج دقیقه بشینه
شما پیشدستی کنید زودتر بریزید سرشون
چقدر بیشعورن
فردا صبح زنگ بزن بگو فردا میایم خونتون
شبم که رفتی بگو خیلی خوش گذشت دستتون درد نکنه بازم فردا شب میایم
5 شب پشت هم بری نمیاد
چند بار برید خونشون بازدیدشونو پس بدید ،احتمالا درست بشن
بگید ما خونه نیستیم
یا زنگ بزنین بگین خسته ایم
یا اگر زنگ زدن گفتن میخوایم بیایم
یه شب سردرد و بهونه کنید یه شب بگید میخوایم بریم بیرون
یه شب بگو عادت ماهیانه شدم حالم خوب نیست
بهونه بیار که از سرش بیفته
یاد خاله بدبختم افتادم. چون پدرشوهر تنهاش خونه اش چسبیده به اینا و غذاشو خاله ام میده و همش پیششونه، خواهر شوهراش هر شب پیش خاله ام پلاسن. آرزوشه بتونه یه شب با شوهرش تنها باشه یا با هم برن پارک. الان ده ساله ازدواج کرده. زن قبلی شوهرشم مطمئنم همین خواهر شوهراش فراری دادن با این بی فرهنگیاشون.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
