گلویم درد گرفت . آه این چه فکرهایی بود که صد سال پیش کی تو فامیل مهمونی گرفت عروسی گرفت من چرا نمیتونم بگیرم یکی بیاد بزنه تو سرم بخوابم
عا فکر میکردم من فقط قبل خواب اتفاق ها و سوتی های چند سال پیش میاد جلو چشمم
تازه از عروسی دوستم برگشتم همه چی ذهنم رو درگیر کرده اینکه کمرنگ بودم و توجه نمیکردم اینکه چرا زود نمیتونم جواب بدم یا حرف بزنم اینکه چرا دست و پا چلفتی ام و دیگران در مورد چه فکری میکنن
یه دختر نابلد و لاغرک و.....
به خودت بگو،،که خودت مهمتری خوابت سلامتیدوبخواب
فکر و خیال الکی نکن اصلا ارزش نداره منم انقد فکر و خیال الکی کردم مریض شدم البته دور از جون شما ولی میگم اگه برمیگشت عقب انقد الکی حرص نمیخوردم... ☹️
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
