وای وای چقد شبیه اوایل منی
ببین منم مثل تو هر چی میشددد به مامانم میگفتم اونم از رو محبت دلسوزی میگفت تو کارت نباشه بعد پشتمو میگرفت دخالت میکرد میشد یه دعوای بزرگگگ که همه میفهمیدن هم عصاب خودم خورد میشد هم حرمتا از بین میرفت
از یه جایی به بعد دیگه هیچییییی بهشون نگفتم ببین عصابه خودم اروم تر شد که هیچ بلکه دعواهامونم شده یه روزه یا یساعته
اونموقعه که مامانم میگفتم تا یه ماه ما قهر بودیم