پدر مادر منم همین بودن مثلا من میرفتم سر کار نگران خواهرم میشون اون خستگاراش زیاد بودن نگران من میشدن هی تو موقعیتای مختلف اینطوری میکنن
اون خونه اش بزرگ تره نگران منن
من بچه دار شدم نگران اونن اروم و قرار ندارن
منم اویل فکر میکردم دوسم ندارن دیدم مدل نگران شدنشونه