روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
اگه ماه تولد و اسم رو تو شخصیت تاثیر گذار میدونی .. اگه فکر میکنی پول و مدرک شعور و فرهنگ میاره .. اگه یه ویژگی رو به کل یه شهر، جنسیت، شغل، قوم ربط میدی .. نمیخوام کوچیکترین نظری در مورد هرچیزی ازت بشنوم
مامان من الان ۶۱ سالشه وقتی ۱۵ سالش بوده بعد از خواهر بزرگم یه پسر بدنیا میاره که ۱۳ روزگی فوت میکنه هنوزم ازش حرف میزنه گریه میکنه داغ فرزند بدترین و سخت ترین سوگیه که انسان میتونه تجربه کنه