زنگ زده عصبانی انگار نامادری نوه اش هستم میگه دیروز ناهار ماهی درست کرده بودم بچه میگه مرسی عزیز مامانم همیشه به من دم ماهی رو میده ولی تو جای خوبشو دادی مامانم خدا میدونه چجور به حرفش گرفته صد تا گلایه دیگه هم ازم کرده مامانم میگه دیشب جلو جمع چیزی نگفتم بچه فکر میکنه دوسش نداری رویه ات رو عوض کن، به نظرتون به دخترم چجور بگم ادم ناراحتی داشته باشه باید به من بگه نه اینکه گلگی ببره پیش مادربزرگش