خواهرم آمبولی ریه کرده الان نزدیک ۱۰روزه بستریه مامانم همراه،امروز به پدرم گفتم بیا ناهار خونه ما بعد غذا زباد گزاشتم که بدم براشامش هم ببره ،اما شوهرم هی جلو پدرم میگفت زودباش اضافه هاش بزار تو قابلمه کوچیک برا شامم میخورم اونم نه یه بار چندبار گفت دیگه نتوستم جلو اون برای شام پدرم غذابکشم،گوه بزنن به این زندگی که یه زن اختیار یه کفگیر اضافه برنج نداره خیلی ناراحتم ازدست شوهرم حرفی بزنم دعوا راه میندازه
منم خیلییی اصلا تمایلی ندارم اینچیزا رو ک میبینم خوف میکنم مخصوصن ک متاهلا میگن خیلی رفتارا زیر یه سقف خودشو نشون میده تو همین سایت بارها گفتن رفتارشون با دوران نامزدی فرق داشت
کلا میگم منظورم حالا به خاطر این موضوع نیست ، کاش خودتون میتونید شغل و درآمدی برا خودتون داشته باشید مربوط به تحصیلاتتون یا حتی غیر مرتبط مثل آرایشگری و ...