دیشب میگفت هر سنی ادم ی رویاهاییی داره مثلا من الان رویام و فکرو خیالم برای اینده ی تو و خواهرته
شوهرت بدم برام نوه بیاری تموم زندگیم بشه دختر یا پسر کوچولوی تو ببرمش پارک براش ماشین یا موتور برقی بخرم
زمانی ک تو بچه بودی من نتونستم این چیزارو برای تو انجام بدم چون جوون بودم خام بودم نمیفهمیدم زنو بچه چیه (:
دیشب به مامانم میگه فکر کن این با بچش بیاد نذارم بچه رو ببرن ببریمش پارک خوراکی براش بخریم چقدر اون روزا قشنگه
ولی من خودم میترسم (: از انتخاب اشتباه میترسم همسر ایندم ادمی باشه ک نخواد با خانوادم رفتو امد کنه
یا خوب روزگارع دیگه دور از خانوادم بیفتم (:
میشه برای خوشبختیم دعا کنید؟