جریان خیانتو از اکانت اینستاش فهمیدم که دستم بود
زنه هم دوست خواهرش بود،تازه بچه هم داره
خودم همیشه شک داشتم ولی فکر نمیکردم با این
بعد زنه انقدر راحت بودددد باهاش
از این عملی ها و پلنگ
خیلی قلبم شکسته و داغونم
پسره هم زیربار نرفت،میدونین که مردها وقتی دستشون رو میشه چقدر دروغ میگن...
در کل حال روحیم افتضاحه،چیزی هم از دستم برنمیاد
نه حوصله دارم سرکار برم،نه دلم میخاد درس بخونم
فقط یه گوشه میشینم به دیوار نگاه میکنم
من خیلی دختر خوبی بودم واقعا حقم این نبود
پیگیر هیچ کدومشون نیستم چون ارزششو ندارن، واینکه نمیخوام با چنین کثافت هایی درارتباط باشم،اما خودم خیلی حالم بده