درسته امروز قلبم پر از ترکه و هر صدایی که در ذهنم میپیچه همون ضربهها و حرف های قبلی رو دوباره تکرار میکنه. درسته روزم با سنگینی شروع شده.اما با همه این شکستگیها، هنوز چیزی درونم فریاد میزنه باید بلند شم
پس پا میشم، حتی اگر هر قدم با مقاومت و لرز همراه باشه حتی اگر تنها کاری که میتونم انجام بدم این باشه که از جام بلند شم و چند نفس عمیق بکشم، همین کافیه
میدونم که زخمها زمان میخواهند تا التیام یابند و هیچ عجلهای در این مسیر نیست. 🌝🙇🏻♀️