2777
2789
عنوان

اگه شعری دوس داری بنویس

| مشاهده متن کامل بحث + 103 بازدید | 27 پست

بسوزد جوانی که سوزاند جگرم دوست دخترم مادر شد من هنوز پسرم   

ولی دخترم

من خوش بخت ترین زن روی زمینم  شکرت خدایا به خاطر پر از آرامشم شکرت خدایا به خاطر خونه ای که خریدم شکرت خدایا به خاطر ماشین سنگین که شوهرم خرید شکرت خدایا به خاطر شغل خودم که یه خیاط ماهر شدم خدایا شکرت به خاطر دختر باادب و درس خونم خدایا شکرت به خاطر پسرم خدایا شکرت به خاطر فروش باغ مون که با قیمت خیلی زیاد  باور نکردنی به فروش رفت شکرت خدایا به خاطر برادر هام که ازدواج کردن و خانواده خوبم که  همیشه منو قابل احترام میدونن شکرت خدایا که هر روز ثروتمند بیشتر میشه در زندگیم آرامش دارم در کتار همسرم و فرزندانم  خدایا شکرت کاعنات سپاس گزارم

یا رب من از این عالم حیران چه نویسم؟صد زخم به دل دارم و درمان چه نویسم؟


برید و درید و شکست و ببست 

یلان را سر و سینه و پا و دست

او با قلمش طرح نگار می نویسد از هفت جهان رنگ دلخواه می نویسد حال که در این حالم به قلمش باور دارم خوش می اید ز دلم برون می رود غم دروت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریبگفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت

وندر آن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت

گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست

گفت مارا جلوه معشوق بر این کار داشت

در آیینه زنی میبینم زیبا، مغرور و قدرتمند.آن قدر سرسخت که جبر روزگار تارهای سفید لابه لای گیسوانش است، من عاشق این زن هستم💍

چی

عشق

سفسطه ای است در جوامع کنونی

او با قلمش طرح نگار می نویسد از هفت جهان رنگ دلخواه می نویسد حال که در این حالم به قلمش باور دارم خوش می اید ز دلم برون می رود غم دروت

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کردچون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من

لعل لبت حلوای مت از من چرا رنجیده ای

او با قلمش طرح نگار می نویسد از هفت جهان رنگ دلخواه می نویسد حال که در این حالم به قلمش باور دارم خوش می اید ز دلم برون می رود غم دروت

ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای منلعل لبت حلوای مت از من چرا رنجیده ای

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش 

میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

در آیینه زنی میبینم زیبا، مغرور و قدرتمند.آن قدر سرسخت که جبر روزگار تارهای سفید لابه لای گیسوانش است، من عاشق این زن هستم💍

بسوزد جوانی که سوزاند جگرم دوست دخترم مادر شد من هنوز پسرم ولی دخترم

مغالطه در واقع اشتباه برداشت کردن هس

او با قلمش طرح نگار می نویسد از هفت جهان رنگ دلخواه می نویسد حال که در این حالم به قلمش باور دارم خوش می اید ز دلم برون می رود غم دروت

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

عشق درد قشنگی است که از یاد رفته است

او با قلمش طرح نگار می نویسد از هفت جهان رنگ دلخواه می نویسد حال که در این حالم به قلمش باور دارم خوش می اید ز دلم برون می رود غم دروت

نرخ یُوسُف شکند چون تو به بازار آیی #اللهم‍ عجل لولیک فرج

گر پرتوی رویت در کنج خاطر افتد

خلوت نشین جان را اه از حرم بر اید

او با قلمش طرح نگار می نویسد از هفت جهان رنگ دلخواه می نویسد حال که در این حالم به قلمش باور دارم خوش می اید ز دلم برون می رود غم دروت

عشق درد قشنگی است که از یاد رفته است

عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را

دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را

در آیینه زنی میبینم زیبا، مغرور و قدرتمند.آن قدر سرسخت که جبر روزگار تارهای سفید لابه لای گیسوانش است، من عاشق این زن هستم💍

عشق چون آید برد هوش دل فرزانه رادزد دانا میکشد اول چراغ خانه را

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

پور باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

اینا تو یه صفحه بودن چقدر دلم تنگ شده🥲💔

او با قلمش طرح نگار می نویسد از هفت جهان رنگ دلخواه می نویسد حال که در این حالم به قلمش باور دارم خوش می اید ز دلم برون می رود غم دروت

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادمپور باید اول به تو گفتن که چنین خوب چراییاینا تو یه صفحه بودن چ ...

عیب رندان نکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

در آیینه زنی میبینم زیبا، مغرور و قدرتمند.آن قدر سرسخت که جبر روزگار تارهای سفید لابه لای گیسوانش است، من عاشق این زن هستم💍

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز