سرجیو… شرکت کننده عشق ابدیِ من…
منو نگاه کن که چطور عاشق اون رفتارای زنستیزِ چپ و راستت شدم، همون جوری که آدمو کف زمین میکوبه و دوباره از نو میسازه.
من عاشق اون تتوهای کجوکولهت هستم، انگار رو بدن تو همهشون مست میزنن ولی باز جذابترین چیزیان که دیدم.
لباتو ببین… پیرسینگش یه جوریه که آدمو به فنا میده، انگار میگه “نیا نزدیکم” ولی آدم همون لحظه میره نزدیکتر.
من عاشق دعوا کردناتم، عاشق اون رفتارای لجباز و قیافهی از بالا نگاه کردنت.
سرجیو… من میخوام برات قرمهسبزی بپزم، از اونایی که بوش تا سه کوچه اونطرف میره.
بعدش قیمه با ماست… همون ترکیب جنایی که فقط لیاقت تو رو داره.
لباس قشنگمو میپوشم، لوندی میکنم، واسه تو، فقط تو.
باهم بریم دم مسجد خونمون، همونجا که همیشه باد میزنه تو صورتم، بشینیم فلافل بخوریم و دنیا رو مسخره کنیم.
سرجیو جونم…
کجایی که بیای یه دل سیر حرصت بدم؟