ما عقدیم یک ساله
دیروز ک رفته بودم خونمون با شوهرم دعواشون شد
پدرشوهرم برگشت وقتی تنها بودیم گفت سری پیش ک بهم بی احترامی کرد خونه رو زدم ب اسم اونیکی بچهام ببینه این بار چیکار میکنم
حقیقتا یجوری شدم کلا یجوریم دلم سرد شد ازشون 🥲دلم میخواد دیگه واقعا نرم خونشون😭همش باباش میگه خیری از زندگی نمیبینی اون سرمایه ای ک بهت دادم از دماغت میاد خیر نمیبینی و اینا هر موفق میرم خونشون افسردگی میگیرم😭
قبل اینک بخونم بگم ب تو ربطی نداره
برامنم پیش اومدهدهزاربار دخالت نکن اهمیت نده اینافردامث چی بازپیش همن فقط کم بروخونشون. ک بهت حرفی نزنن
خب مقصر دعوا کی بوده. کی شروع کننده بوده. مهم اینه و اینکه اه پدر مادر سخته
الکی گفته
خب چیزی ک منتی باشه میخای چیکار؟
شوهرت چرا دعوا میکنه باهاش؟
همه چیو باید از زبون خوش درست کرد ن دعوا
مسئولیت زندگی با شوهرته
تو کاریت نباشه کلا بزن ب در بیخیالی تو مهمونی اونجا
به نظر خودت حق با کدومشونه؟؟اگه حق با پدر شوهرته قبل از اینکه بچه دار بشین درمورد آینده با این مرد خوب فکر کن پسری که تو روی پدرش وایسه و بی احترامی پدرش کنه و حقی هم نداشته باشه سخته که بتونی باهاش خوشبخت بشی
مگ چیکار کرده شوهرت؟
