۹ ما پیش نامزدم ک نشون بودیم و بخاطرش با خانوادم یکسال جنگیدم ،یهو زد زیر همه چی،یه شب با مادرش اومدن خونمون و همه چیز رو تموم کردن،اون شب خیلی شب بدی بود ،اون شب یکی از انگشتام شروع کرد ب تکون خوردن عصبی و تا صبح ثابت نموند،اون شب خیلی سعی کردم خودمو نکشم ،از اون شب ب بعد دیگه هرروز یکی از انگشتام تکون میخوردن،،، فک میکردم دردم تموم شده ولی دو هفته پیش دوباره یه بغضی گلومو چسبید که الان دو هفته س پشت سر هم پلکم بدون توقف داره میپره،من خیلی ادم ضعیفی ام،اون شب که جلوی خانواده خودش و خانواده من برگشت تو روی من گفت هیچ اهمیتی برام نداری من ب گوشام شک کرده بودم ازش پرسیدم کی و میگی؟گفت خود تورو میگم،من دیگه از اون شب نتونستم خودم و جمع کنم ،من میدونمکافی نیستم ولی کاش اینطوری نمیرفت، نگید چرا رفت چون من و خانوادم هم هنوز تو شوکیم بعد از یه دعوای خیلی الکی یهو با توپ پر اومدن خونمون و هرچی بود بارمون کردن، یادم نمیره بابام بهش گفت اگه دخترم یه هفته بهت زنگ نمیزد توهم نمیزدی؟گفت ۲۰ سال هم زنگ نمیزد نمیزدم ،خیلی غرورم شکسته خیلی دلم شکسته،همون شب بهم گفت اگه جشن بچه خواهرم نیای واسه من تموم میشی،اون شب من لال شدم،من ازون شب منتظرم خدا کمکم کنه ولی حالم روز ب روز داره بدتر میشه
الهی
همسرت دوست داره؟
درکت میکنم عزیزم من تو شرایط مشابهی یک سال تمام شب و روز گریه میکردم افسرده عصبی بیتحمل شدم
خدارو شکر تموم شد
الان مردی ک کنارم خابه رو با دنیا عوضش نمیکنم چقدر بافرهنگ فهیم باشعور با اخلاق بگم کم گفتم
انشالله توهم این روزات تموم میشه
خودتو داغون این نامرد نکن خواهشاً ..سعی کن سرپا بشی قوی باش بی ارزش تر از این حرفاست این ادم
ای بابا ....💔میگذره این روزا قوی باش
خوبه تو نامزدی شناختیش و اگ بری زیر ی سقف نمیتونی تحملش کنی
اگ میخواد طلاق بگیره و دوستت نداره بزار بره
تاکسی هم بگیر براش ولی خودتو نباز
شاید قسمتت نیست شاید خدا خیلی دوستت داره ک میخواد بره از زندگیت
شاید یکی دیگ رو میخواد
یکم منطقی فکر کن...
دنیا ب آخر نرسیده ک
تو میتونی از خاکستر بلند شی
و نشون بدی بدون اون هم خورشید طلوع میکنه
اونم برای تو
خورشید برای تو طلوع میکنه ...
اینقدر خودتو دست کم نگیر
شد شد
نشد نشد ولشششش کن
ی سال وچن ماه تقریبا
ببین ۵ سال التماس میکرد بهش اوکی بدم ی سال با هم بودیم هزار جور اذیتم کرد قهر میکرد بد و بیراه میگفت فهش میداد سر چیزای خیلیییی الکی ک بگم میخندی نمونه اش چرا عموت ساق دستت و دیده
فامیل بودیم
با ادعا و قلدری ولم کرد رفت ی سال بعدش با التماس برگشت بعد شروع کرد ب تهدید
از چشمم افتاده بود خدا لعنتش کنه هیچ وقت نمیبخشمش
وقتی اومد ک با ی خواستگاری وارد دوره اشنایی شده بودم ب همونم بعله دادم
🙂💔💔💔💔💔
