2777
2789
عنوان

مادرشوهرم اینا توی یکسال پنج بار اسباب کشی کردن ریدن به اعصابم

| مشاهده متن کامل بحث + 593 بازدید | 35 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دوستان من برای جراحی که کرده بودم کیست حاوی آب در آوردم ...رفتم تخلیه کنم گفت هر زمان اذیتت کرد...چیز مهمی نیست...خودمم که تخلیه هم کنی ممکنه باز پر بشه

حالا چند روزه تیر می‌کشه یهو..احساس کردم بعد رابطه اینطور دردم شروع شد

کیست خارج تخمدان فاقد عروق خونی

کسی می‌دونه چکار کنم

اغراق میکنیمگه میشه پنج بااااار؟

اره خونشون رو دارن بازسازی میکنن قرار شد دو ماهه تموم شه

وسایل یبار بردن انبار

بعد یه اتاق اجاره کردن بردن اونجا

دوباره یه خونه اجاره کردن تاریخش تموم شده

بردن انبار یکماه

الان خونشون حاضر شده و دوباره اسباب کشی😭

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 

بگو کارگر بگیرن خو اذیت و آزار ندن شنا رو، شوهرت بگو سفت برخورد کته

شوهرم حالیش نیس میگه برو کمک

وضع مالیشون توپه 

خسیس و گدان

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 

بگو آنفولانزا جدید گرفتم

شوهرمو چه کنم😒

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 

تو اسباب کشی ها خراب کاری کن چیز بشکونم بگن بی عرضه اس دیگه بهت نگن

این که بدتره 

یه لیوان بشکنه صد جا تو قامیل میگه

اونم لیوانای لنگه به لنگه قدیمی  

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 

چرا تو یکسال پنج باراگه شوهرت منطقیه بهش بگو که نمیری

توضیح دادم

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 

ووای نرو بگو کارگر بگیرین من حساب میکنم اگه ندارین که بهشون بربخوره

وضعشون توپه بابا خسیسن خیلی 

روغن داغ از دستشون نمیچکه

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792