بهم زنگ زد برا یه کاری
داشت راه میرفت معلوم بود بیرونع
بهش گفتم بیرون بودی ؟ گفت نه تازه رسیدم خونه رفته بودم دستمال بگیرم
بعد گفتم ولی من صدای راه رفتنت میشنیدم
گفت نمیدونم شایدم تازه داشتم میرسیدم بعد گفتم مکه میشه ندونی کجا بودی وقتی داشتیم صحبت میکردیم
گفت من میدونم
بهش گفتم خب کجا بودی میگه جلو بقیه نشسته بودم
بعد گفتم همین الان گفتی تازه رسیده بودم
میگه نه منظورم اینه با هم چشم تو چشم بودیم
باهامم معمولی حرف زد گفت برا همین
بخدا فکرای خیلی بدی میاد سراغم لطفاً شما بدترش نکنین
فقط بهم بگین الان چطور مطمئن شم راست میگه یا دروغ
بعدش همینطور عصبانی شد گفت لابد دارم دروغ میگم بهت
من گفتم نه من نگفتم تو دروغ میگی
بعد گفت نه احتمالش هست هر چی فکر میکنی همونه
مثلا حالت کنایع