شوهرم هردوهفتع ی بار میاد ب ما سر میزنه همشم پیش خانوادشه از صبح رفته واسه خودش هنوز نیومده بچه هامم برده رفتن مهمونی ب من عکس میده حرصم میده
خدا از مرد بد نگذره
بحدی حرص خوزدم حالم بده قلبم درد میکنه
کلن۵/۶روز پیش منه ک نصفش میره پیش مادرش
بهش گفتم تا ده امدی نیومدی درقفل جونتم دربیاد درباز نمبکنم فردام تکلیفم مشخص میکنم پیش بابام میرم خسته شدم هر دفعه همبنجوریه ازمن فراریه