عشقم بعد ۴ ۵ سال رابطه احساسی رفته نامزد کرده و خودم این موضوع رو فهمیدم
خواهر کوچیکم دیوونه شده بوم چاقو کشیده از خونه فرار کردم
از اونور مامان بابام همش دعوا دارن بابام سیخ کشید رو مامانم جلوشو ک خواستم بگیرم نزدیک بود سیخه بره تو شکم من
وضع مالی خراب
پشت کنکور
تنها بدون کپن
پت هام همش مریض میشن باید دوره طولانی درمانشون کنم
چیکار کنم نمیدونم واقعا خدا منو میبینه؟چرا رحمش بهم نمیاد چیکار کردم که وضع زندگیم اینه
چرا تموم نمیشه چرا