درسال 618 هـ. ق طغاچار، نويين داماد چنگيز مغول، نواحي نيشابور را محاصره و به نهب و غارت آن مشغول گشت و مردم نيشابور نيز با وي به جنگ پرداختند. در حين محاصره، از قضا تيري به سوي طغاچار انداخته شد كه پس از اصابت بر اثر جراحات وارده از پاي درآمد. مردم نيشابور چند روز بعد متوجه شدند كه در اين جنگ، داماد چنگيز كشته شده و چنگيزيان دست از آن ها برنخواهند داشت، لذا به سركردگي شرف الدين امير مجلس حاكم نيشابور متحد و هم قسم شدند كه تا جان در بدن دارند از پاي ننشينند و تسليم نشوند.
تولي خان، پسر چنگيز كه اين خبر را شنيد پس از فتح مرو با لشكريان خود به نيشابور آمد و به همه امراي سپاه خودش اعلام كرد كه چنگيز گفته است چون مردم نيشابور طغاچار را كشته اند، هيچ يك نبايد زنده بمانند و شهر بايد خراب شود و در محل، جو كاشته شود. لذا سپاهيان كه در خونريزي بي همتا بودند شهر را در روز چهارشنبه، نيمه ي ربيع الاخر با سه هزار چرخ انداز و صد منجنيق و عراده و چهارصد نردبان و هشتصد نفت انداز و دو هزار و پانصد خروار سنگ محاصره كردند.
شرف الدين نيز در مقابل، بر هر درِ دروازه نيشابور، دوازده هزار مرد جانباز و تيرانداز گماشت. مدت هشت شبانه روز از دو طرف در كوشش و كشش بودند و عده اي بي شمار از طرفين به قتل رسيدند و نيز چند تن از امراي نامدار تولي خان كشته شدند در اين موقع حاكم نيشابور به اتفاق ائمه و اعيان و اصول و كلانتران نيشابور، قاضي ممالك خراسان، مولانا ركن الدين علي بن ابراهيم مغيشي را به نزديك تولي خان فرستادند و اظهار تبعيت و خراجگزاري كردند ولي تولي خان قبول ننمود و قاضي را نگهداشت. روز ديگر بعد از برگزاري نماز جمعه در نيشابور، تولي خان در اطراف شهر گشتي زد و به سپاهيان خود گفت مي خواهم امشب اين شهر را گرفته باشيد. لشكريان به يكباره حمله آوردند و مجانيق و خرك ها را پيش بردند و نفت اندازان، نفّاتي كردند و از نشيب و فراز و درون و برون حصار شهر، غلغله و نفير ولوله شهيق و زفير پير و جوان به اوج رسيد و از هفتاد نقطه، ديوارهاي شهر را سوراخ كردند و قريب ده هزار سرباز مغول تا صبح به خونريزي پرداختند و صبح شنبه، همسر طغاچار ( دختر چنگيز ) با ده هزار سوار وارد شهر شد و از روز شنبه تا چاشتگاه روز چهارشنبه قتل و غارت كردند و همه مردم را به جز چهارنفر كمانگر ( به روایتی 400 نفر صنعتگر ) كشتند و حتي سگ ها و گربه ها را زنده نگذاشتند و باروي شهر را كوفته و مناظر و منازل و حصارها و همه قصرها را با زمين هموار ساختند و هفت شبانه روز بر شهر آب بستند و سپس جو كاشتند و تا سبز نشد، شهر را ترك ننمودند. مدت 12 شبانه روز شمارش مقتولان به طول انجاميد و يك ميليون و هفتصد و چهل و هفت هزار مرد به استثناي زن ها و اطفال به شمارش درآمد.