روز نمیدونم چندم بعد از گرفتن گواهینامم رفتم بیرون همینجوری داشتیم دور میزدیم با دختر خالم یه خیابون دوطرفه رسیدم. ازینایی که خط کشی نداره وسطش ولی خب دوطرفست. بعد یه نیسان جلومون بود وایستاد ما هم نمیخواستیم منتظر وایستیم من خواستم از کنارش برم دیدم یه ماسین از روبرو اومد پسره بوق زد منم طلبکار چشامو گرد کردم یه قیافه بامزه در اوردم بعد دیدم پسره هم دقیقا عین من تکرار کرد. خیلی خندیدیم😂😂
یه روز دیگم رفته بودیم بیرون بنزینم تموم شد رفتیم بنزین بزنیم باک ماشین سمت راسته من سمت چپ وایستادم و بلد نبودم چیکار کنم. مسئولش اومد یه نگاه عاقل اندر سفیهی کرد بعد شلنگو از روی ماشین رد کرد به زور برام بنزین زد😂
یبار دیگم صبح زود رفته بودم بیرون تمرین خیلی زود بود. دور میدون که میرسیدم خیلی سرعتمو کم میکردم. بعد یه آقایی تو میدون سبقت گرفت یهو جلوم ترمز گرفت. منم زدم بهش کلی هم عذر خودهی کردم.خیلی ترسیده بودم نمیدونستم چیکار کنم. اونم ول کرد رفت.
یبار دیگم تو کوچه بودم کل خانواده تو ماشین داشتم از مهمونی میاوردمشون با استرس زیاد ساعت ۱۱ شب. کوچه بود دو طرف ماشین پارک ان ازه یک و نصفی ماشین وسط جا بود. یهو دیدم دو سه تا ماشین از روبرو میان استرس گرفتم میخواستم پشت یه وانتی پارک کنم بجای ترمز گاز رو فشار دادم و ماشین مالید به وانته بعد هول نکردم و دنده عقب گرفتم دوباره پشتش پارک کردم😂😂