چطوری میشه دیگه نسبت به کارای همسر بی تفاوت شد

عالیه👌😍

الان من دقیقا تو این شرایط هستم ....

نمیگم خوشحالم از شرایط ولی ناراحتم نمیشم...

چون دقیقا تمام تلاشم و برای خودم میکنم ...

بهترین غذای ممکن و برای خودم میزارم کنارش شوهرمم میخوره .

بهترین میوه آجیل ،لباسای گرون کیف فای خوب چرم ...

هر پقدرم که شوهرم بخواد برای خانوادش از خود گذشتگی کنه برام مهم نیست چون نباید از من بزنه اگه دوست داره از خودش بزنه

با همسرم بد نیست هر کی زندگی خودشو داره دیگه .

به خانوادش زیاد گرم نیستم و زیاد تحویل نمیگرمشون.

مثلا شوهرم خواهرشو و تعارف بزنه بیاد خانه ما من اصلا نمیگم یا اصلا زنگشون نمیزنم🤧

همیشه در حال سو استفاده از شوهرم هستند...

همیشه عین خر بهشون سواری میده 

ولی شوهرم روش نمیشه از باباش بخواد وقتی خونه نیست و مهمون داریم برامون یک کیلو خیار بخره

نمیتونم خب 

امشب حرف میزدم گریه میکردم درد و میگم هیچ اهمیتی نمیده 

تا گفتم خل شدم کتک خوردم اینه جوابم

سر مسائل چرت و پرت...اما میدونم دلش از جای دیگه پره

بخاطر اینکه من نزدیک چن ماهه خونه خونواده عوضیش نمیرم خییییلی اذیتم کردن

از اونجا دلش پره

دقیقا همینه. اگه بخایم ندام حرص بخوریم ما مریض میشیم و از بین میریم اونا بیشتر عشق و حال میکنن

میفهمم. منم شرایط تو رو دارم و داشتم. انقدر توهین و تخقیر. دیگه سکوت میکنم. هیچی نمیگم. برای خودم زندگی میکنم

کاش منم بتونم

باید بتونی. نه اینکه منم کامل موفق بودم نه. خیلی سخته بفهمی و هیچی نگی. ولی میگم بخاطر سلامتی خودمون هم‌شده باید کمتر اهمیت بدیم.