2777
2789

دو سال پیش چند ماه عقد یه اقایی بودم.ادم بدی نبود اهل حلال و حروم و نماز و روزه بود کار به کار کسی نداشت ولی مشکل روحی و روانی داشت منو خیلی ازار میداد جدا شدم.اونجوری که خودش میگفت خیلی دوستم داشت و موقع جدایی خیلی گریه میکرد و میگفت من زنمو دوست دارم بعد جدایی هم چند بار این حرفو زده بود. نه خانواده من نه خانواده اون هیچکدوم تو جدایی به حرف و خواسته اون اهمیت ندادن.خانوادش خیلی از آبروشون میترسیدن و بلافاصله بعد منم براش زن گرفتن 


مامانم دیشب خواب نامزد سابقمو دیده که خیلی مریض بوده و اومده دست مامانمو گرفته گفته خستم خیلی فشار رومه.بعد گفته تو هنوز مادر منی هنوز بهم محرمی و...

یه سری حرفا تو خواب زده که مامانم الان از صبحه حالش بده ناراحته میگه دلم میسوزه براش نکنه خودشو بکشه😐


از صبح مامان و بابام هی میگن بیچاره دلمون براش میسوزه خداکنه بلایی سرش نیاد خودمون رو نمیبخشم😐😐😐😐😐😐

ولی نه خوشحالم نه ناراحت خنثی.الان من عجیبم یا خانوادم؟😐😐😐😐

میگم شاید نامزد کردم برای همین اون بهم ریخته و مامانم خوابش دیده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بیخیال بهش فکر نکنید اگر دوستت داشت انقد سریع زن نمیگرفت

مامانم میگه میترسم خودشو بکشه🤦‍♀️و میگه دلم میسوزه 

وگرنه بحث دوست داشتن و نداشتن نیست چون اون دیگه تموم شده و رفته 

اون دیگه ازدواج کرده وهر چی سرش بیاد یا نیاد به زنش مربوطه و خانواده ش به مادرت بگو ناراحت نمیخواد ب ...

😐😐😐کی زنگ بزنه زنش؟

ببین اون رفته تموم شده منم همین طور 

مامانم میگه کلا با شناختی که ازش دارم دلم براش میسوزه 

مگه روحه خبر دار بشه تو نامزد کردی اون داره زندگیشو میکنه خبر هم نداره ازت

خبر داره حتی عکس های دوتاییمون رو فرستاد برای نامزدم بابام اینا هم رفتن سر کارش گفتن این چه وعضشه و....

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792