2777
2789
عنوان

دلم میخاد دیگه هیچ وقت تو جمع خانواده ی شوهر نرم

| مشاهده متن کامل بحث + 425 بازدید | 17 پست
خودش میاد

دیگه نبرش 

خودتم دیگه نرو 

شوهرت بزار بره نمیتونی 

شوهرت رو از مادرپدرش جدا کنی 

همونطور که اون نمیتونه تورو از 

مادرپدرت جدات کنه 

بزار خودش بره بیاد تو کاری نگیر 

فقط خودت دبگه نرو مادرت چیزی گفت 

بگو هرموقع خواستم برم تورم میبرم 

ولی فک نکنم دیگه بخوام برم 

تو خودت نرو دیگه بیکاری میری 

تواضعی عزت بخش                                               به خدا تواضع کن و در برابر فرامینش مطیع باش تا زورگویان نتوانند تو را ذلیل و فرمانبردار خود کنند            ارزش هرفرد متناسب با فرمانده اوست 💕
تو خیلی عاقلی لطفا ب منم کمک کن اگر مادرشوهرتون بابت کاری سرزنشتون کنه و بین شما و شوهرتون دعوا بند ...

هیچی... فقط سعی می کنم بیشتر حریم زندگیم رو پیش اینجور ادمایی حفظ کنم.. احترامشون رو هم پیش شوهرم و هم پیش خودشون نگه می دارم ولی  باهاشون صمیمی نمیشم.. کنترل شده رفتار و رفت و امد می کنم در جریان برنامه هامون قرارشون نمیدم و توی برنامه هاشون هیچ دخالتی نمی کنم تا با رفتارم مجوز دخالت رو بهشون نداده باشم... ببین وقتی رفتارهای کسی ازارت میده بخوای باهاش بجنگی بیشتر خودت رو عذاب دادی سال ها بعد به خودت میای میبینی ای وای کل تایمی که باید خوش میگذروندم رو به دعوا و ناراحتی گذروندم.. حالا با هر کی.. بهترین کا. اینه که کاری کنه بیشتر به ارامش زندگیت کمک کنی و بهترین کار فاصله هست ولی نه قهر و دعوا و قطع رفت و امد.. ولی اگه عموم رفتارهاشون خوبه ولی این یه مورد رو اشتباه کردن بگذر.. همه آدم هایی ضعف هایی دارن و گاهی اشتباه میکنن.. و اینکه آدم همیشه بین دعوای دوماد و دختر قطعا طرف دخترش رو میگیره و پعلومه مادر شوهر شما هم از اون دسته ادم هاست که در هر صورتی طرف بچه هاش رو میگیره چه حق باهاشون باشه چه نباشه.. پس اصلا گزینه مناسبی برای قضاوت بین شما و همسرتون نیست بنابراین به هیچ عنوان از مسایل خثوصی زندگی تون اگاهشون نکنید

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

هیچی... فقط سعی می کنم بیشتر حریم زندگیم رو پیش اینجور ادمایی حفظ کنم.. احترامشون رو هم پیش شوهرم و ...

اینکه من دیگه این زندگی مث قبل بهم لذت نمیده و واقعا ذوقم کور شده و دلم شکسته و روحم زخمیه و شوهرم مدام میگه حق با خانوادمه یا خوبی اونارو میکوبه تو سرم واقعا روحمو فرسوده کرده نمیذاره برم سرکار نمیذاره برم پیش دوست و‌رفیقام نمیذاره برم باشگاه حتی نمیذاره تنها برم بیرون و این واقعا حالمو بد کرده ....اونم توقع داره با همه این مسائل روحیه من مث قبل شاد و سرحال باشه 😔😔😔😔😔از ی طرف من دوبار دادگاه رفتم توی دوسال مختلف ک طلاق بگیرم میگه مهریه نمیدم برو چون بی ارزشی بهت چیزی نمیدم از طرفی من ن پول دارم ن خانواده ن پس انداز ....واقعا انگار ی جایی گیر کردم نمیدونم کجاست حتی زبون ادماش رو هم نمیفهمم و هوام سرد و بارونیه منم جایی ندارم برم همچین حالتی هستم 😔😔😔😔😔😔😔💔💔💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز