تاپیک قبلم هم گفتم من یک بافت از مغازه خواهر شوهرم برداشتم ولی چون خیلی خیلی دخالت میکنه خیلی باعث دعوا منو شوهرم شده اصلا خوشم نمیاد ازش چیزی بخرم بعد امغازش روستا هست من شهر دیگه هستم اونم دوتا خونه داره فعلا تو خونه ای هست که تو شهر ما هست من زنگ زدم بهش گفت گفتم بافت کرم میخوام داری گفت آره دارم بافت کرمی گفتم باشه بگو اگر کسی میاد برام بیارش مادرش میخواست بیاد داد آوردش بعد رنگش که کرمی نیست ب نظر من بعدم خوشم نمیاد طرحش خیلی شلوغه من ساده میخواستم اونجا تو رودر وایسی گفتم میخوام اومدم خونه پشیمون شدم من میرم کلاس آرایشگری خوشم نمیاد اینو اونجا بپوشم خیلی یجوریه خودش گفت مرد ها هم ازم خریدن ...من دوست داشتم ظریف باشه بتونم تو کلاس هم بپوشم بنطرتون من خودم روم نیست بشوهرم بگم رنگش بزنه بگه من از مدلش خوشم نمیاد یا نه خودم بگم آدمیه که بشدت تو حرف و حدیث هست اینم بگم من اینو بعد چندسال خریدم پول ندارم دوباره یچیز دیگه بخرم اما اصلا حوصله ندارم بهش بگم چون حرف و حدیث درمیاره