جمعه بحثمون شد راجب مهمونی
من گفتم فامیلای درجه مهمونی بریم یا هرکی زنگ میزنه دعوت میکنه بریم
نکه بابات میخاد بره خونه پسر خالش اونم بعد شام منم راه بندازی پشت سرتون
باباشم دید جمعه نمیام در ماشین کوبوند بدون خدافطی رفت
اینا قضیه های جمعس
اگه هستید بگید جریان دیشب بگم
لطفا تو یه پست بگو
بگو تایپکا قبلتو خونده بودم
یکی لایکم کنه
خیلی اشتباه کردی
خیلی
خیلی
میفهمم میخوای چی بگی😔
بگو دیگمیخام برمبخوابم
ولا اگه عرضه داشته باشه طلاقت میده زن چطوری به خودش اجازه میده کتک کاری بکنه مگه لات سر کوجه ای
عقدی؟
دیروز از صبح اون پیام میداد من یکم با تاخیر ج میدادم اونم همین کار میکرد
یهو دیدم تا دوساعت نیومد منم گفتم سرگرم شم اش رشته درست کردم
ساعت ۳ زنگ زد بریم بیرون گفتم یکی دوساعت دیرتر بیا اش درست کردم
یهو گفت ن بریم بیرون شب عموم هیعت گرفته خانوادگی
یعنی چی من میرم تو میخای نیای نیا
احتمالا اهل لرستان نیستن شوهرتون و هانوادش؟
سلام بر شیرزنان نی نی سایت خخخخخ
من خیلی خیلی ناراحت شدم ولی هیچی نگفتم
وقتی اومد میوه آوردم چایی آوردم
ولی ارومم بودم
رفتیم حرم شابدوالعطیم فقط منتظر این بود ۹ اونجا برسه وقتی گفت بریم خیلی آروم پاشدم گفتم باشه
وقتی منو رسوند گفت شب یلدا کجا بریم
گفتم یعنی چی
گفت بیرون منظورمه
گفتم نمیدونم
گفت ن بگو دیگه
گفتم مگه نمیخاین برام شب یلدایی بیارین
گفت بیرون خودم بهت میدم
گفتم ندیدم دامادی بیرون شب یلدا بده
