چیکار میکنید
من نمیتونم بپذیرم که برادرم واقعا رفته خیلی روحیه ام داغونه افسردگی شدید گرفتم ،خودسر داروهامو قطع کردم که مثلا کم کم روحیه ام بهتر بشه ولی حالم خیلی بد شده همش سردرد و سرگیجه دارم دوباره امشب خوردم .
تا میام یکم به خودم روحیه بدم و حس میکنم باهاش کنار اومدم باز تصویر قبر داداشم میاد جلو چشمم و فلج میشم 😭😭😭
چجوری قبول کنم که یکی یه دونه ام زیر خروارها خاکه و من به زندگی ادامه بدم
کاش منم میمردم
من اصلا برای این حجم از غم و غصه امادگی نداشتم من اصلا انقدر قوی نبودم و نمیخوام بشم دلم برای همون دختر لوس و ننر تنگ شده دلم برای شوخی های داداشم تنگ شده دلم برای دست هاش تنگ شده 😭
دلم میخواد مثل همیشه از در بیاد و سرم رو بوس کنه 😭
چجوری بدون اون ادامه بدم حس میکنم بی معرفتم که زنده موندم و نفس میکشم ،باید یع کاری بکنم ولی نمیدونم چیگار کنم
هیچ کاری از دستم بر نمیاد 😭کاش ادم میتونست یه کاری بکنه کاش انقد بی مصرف نبودم 😭